ممکن است لینک زیگ را برای کسی بفرستیم و او ناراحت شود؟


«چطور لینک زیگم رو برای بقیه بفرستم که ناراحت نشن؟»
این سوالی است که بعضی از کاربران جدید زیگ از ما میپرسند. حتی ممکن است این سوال و چالش برای برخی از کاربران قدیمیتر زیگ نیز پیش آمده باشد. شاید با خودتان بگویید که این دیگر چه سوالی است! چرا باید کسی از اینکه برایش لینک هماهنگی زیگ را بفرستیم ناراحت شود؟ اما همهچیز به این سادگی نیست…
برای نمونه این توییت را ببینید. نویسندهی توییت معتقد است که وقتی کسی لینک هماهنگی قرار یا جلسه را برایش میفرستد (در این نمونه لینک کلندلی)، این حس به او منتقل میشود که طرف مقابل خودش و جلساتش را مهمتر از او میداند و این اوست که وظیفه دارد خودش را با برنامهی فرستندهی لینک هماهنگ کند. کسی چه میداند؟ شاید این حس برای مخاطب شما هم پیش بیاید. چطور میتوانیم جلوی چنین سوتفاهمی را بگیریم؟
قانون اول: لینکِ خشک و خالی؟ هرگز!
سعی کنید هرگز لینکِ زیگتان را خشک و خالی برای مخاطب، مهمان یا مشتری نفرستید. اگر جملهی «از طریق لینک زیر جلسه رو با من هماهنگ کنین» یا جملهای مشابه را بدون توضیحی دیگر همراه لینک زیگتان برای مخاطب بفرستید، احتمالش هست که او حس کند وقت و برنامهریزی خودتان را از او مهمتر میدانید. بهخصوص اگر جلسهی مربوطه به درخواست شما بوده باشد. یا حس کند که خودتان را گرفتهاید و میخواهید خودتان را خیلی پرمشغله نشان دهید.
خودتان را جای مخاطب بگذارید. فرض کنید کسی قصد داشته باشد از مشاورهی شما در موضوعی خاص استفاده کند و برای هماهنگی زمان جلسه، لینک زیگش را خیلی خشک و خالی بفرستد و از شما بخواهد یکی از زمانهای آزادش را انتخاب کنید. چه حسی به شما دست میدهد؟ فکر نمیکنید طرف مقابل باید خودش را با برنامهی شما تطبیق دهد، نه برعکس؟
پس چطور لینکمان را برای بقیه بفرستیم؟ اینجاست که قانون دوم وارد عمل میشود.
قانون دوم: به مخاطب حق انتخاب بدهید
حق تقدم را به مخاطب، مهمان یا مشتریتان بدهید. بهجای اینکه همان ابتدا بگویید «از طریق لینک زیر جلسه رو با من هماهنگ کنین»، از طرف مقابل بخواهید زمانهای آزادش را به شما بگوید و در ادامه، هماهنگی جلسه از طریق لینک زیگتان را بهعنوان یک گزینهی جایگزین پیشنهاد کنید. برای نمونه میتوانید اینگونه بنویسید:
خوشحال میشم که بگی چه زمانهایی در دسترسی تا جلسه رو با هم داشته باشیم. البته اگر دوست داشته باشی و برات راحتتره، میتونی از صفحهی زیگ من هم استفاده کنی.
دیگر مخاطبتان فکر نمیکند که وقتتان را مهمتر از وقت او میدانید. در ضمن چون حالا توپ در زمین اوست و باید بین فهرست کردن وقتهای آزادش یا استفاده از لینک زیگ شما یکی را انتخاب کند، به احتمال زیاد سراغ دومی برود. چون واقعاً از گزینهی اول راحتتر است!
البته شاید مخاطب یا مشتری شما با سرویسی مثل زیگ آشنایی نداشته باشد و این احتمال باشد که اصلاً لینک شما را باز نکند. پس میتوانید خیلی خلاصه برایش فلسفهی استفاده از زیگ را هم توضیح دهید. برای نمونه:
چه روز و ساعتی برای تو مناسبتره؟ البته اگر دوست داشته باشی، میتونی لینک زیگم رو هم امتحان کنی و به کمک اون جلسه رو با هم هماهنگ کنیم. زیگ ابزاریه که جلوی پیام دادنهای رفتوبرگشتی رو برای هماهنگ کردن جلسه میگیره و خیلی کمک میکنه که توی وقت هر دو طرف صرفهجویی بشه.
با توجه به مخاطبتان، حتی میتوانید اول از طرف مقابل بخواهید که لینک زیگش را برای شما بفرستد. مثلاً:
از زیگ یا سرویس مشابهی استفاده میکنی؟ اگر آره که خوشحال میشم لینک زیگت رو برای من بفرستی. اگر هم دوست داشتی میتونی بهم بگی چه روز و ساعتی برات مناسبتره. اگر برات راحتتره، میتونی از لینک زیگ من هم استفاده کنی.
در نمونهی بالا اولین گزینهای که جلوی مخاطبتان قرار میدهید، این نیست که زمانهای آزادش را بهشکل سنتی برایتان بفرستد، چون اصلاً یکی از اهداف زیگ حذف همین پیامهای رفتوبرگشتی است. بلکه در اولین جمله طرف مقابل را تشویق میکنید که لینک زیگ خودش را برای شما بفرستد.
یک روش دیگر هم که میتواند گاهی اوقات کمککننده باشد، این است که اولویت را به هماهنگی از طریق زیگ بدهید، اما به مخاطبتان بگویید که اگر با هیچکدام از روزها و ساعتهای آزاد شما راحت نبود، این موضوع را به شما بگوید تا فکری برایش بکنید. برای نمونه:
این لینگ زیگ منه، اگر موردی نداره از طریقش زمان جلسه رو هماهنگ کن. اگر هیچکدوم از روزها و ساعتها برات مناسب نبود حتماً بهم بگو.
به این ترتیب مخاطب شما فشار را روی خودش حس نمیکند که باید خود را با برنامهریزی شما تطبیق دهد و میداند که اگر واقعاً با هیچکدام از زمانها راحت نبود گزینهی دیگری هم پیش رویش خواهد بود.
سرویسهای هماهنگی جلسه مانند زیگ، ممکن است برای برخی از مخاطبان شما جدید باشند و طول بکشد تا به آنها عادت کنند. نمونههای بالا، مثالهایی بودند که میتوانند به شما کمک کنند جلوی سوتفاهم را بگیرید و به اشتباه این حس را منتقل نکنید که وقت خودتان را از وقت و برنامهی مخاطبتان مهمتر میدانید.